حضرت طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه

حضرت طلحه رضی الله عنه یکی از یاران بزرگ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم است ایشان جزو سابقین اولین یعنی از یاران نخستین رسول خدا هستند وی به دعوت حضرت ابوبکر اسلام را پذیرفت زمانی که مشکلات و شکنجه ها آغاز شدند ایشان نیز مانند دیگر یاران پیامبر مورد شکنجه و آزار قریش قرار گرفتند . نوفل بن خویلد او و حضرت ابوبکر را با یک ریسمان می بست و شکنجه می نمود به همین خاطر آنها را قرینان می گفتند.

حضرت طلحه بسیار سخاوتمند بود به همین خاطر رسول خدا صل الله علیه و سلم به ایشان لقب : طلحه الخیر و طلحه الفیاض داده بودند.

حضرت طلحه رضی الله عنه یکی از یاران بزرگ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم است ایشان جزو سابقین اولین یعنی از یاران نخستین رسول خدا هستند وی به دعوت حضرت ابوبکر اسلام را پذیرفت زمانی که مشکلات و شکنجه ها آغاز شدند ایشان نیز مانند دیگر یاران پیامبر مورد شکنجه و آزار قریش قرار گرفتند . نوفل بن خویلد او و حضرت ابوبکر را با یک ریسمان می بست و شکنجه می نمود به همین خاطر آنها را قرینان می گفتند.

حضرت طلحه بسیار سخاوتمند بود به همین خاطر رسول خدا صل الله علیه و سلم به ایشان لقب : طلحه الخیر و طلحه الفیاض داده بودند.

حضرت طلحه در جنگ احد فداکاری بسیاری نمود ایشان این افتخار بزرگ را کسب نمودند که جزو معدود افرادی بود که در کنار پیامبر خدا بودند (به دلیل حرج و مرح جنگ و شکست مسلمانان همه نیروهای اسلام  متفرق شده بودند و کسی نمی دانست پیامبر خدا کجاست)

حضرت طلحه در مقابل تهاجم دشمنان به سختی از رسول خدا دفاع نمودند در یک مدتی که کفار به طرف پیامبر خدا تیر اندازی می کردند حضرت طلحه خود را روی رسول خدا انداخت تا نگذارد تیرها به بدن مطهر پیامبر اصابت کنند در آنجا تیرهای زیادی به بازوی حضرت طلحه اصابت کرد طوری که دست راست حضرت طلحه تا آخر عمر فلج بود.

وقتی تیر اندازیها قطع شد حضرت طلحه و پیامبر خدا به طرف کوه رفتند سنگ بزرگی سر راه مانع بود که می بایست از آنجا عبور کنند پیامبر خدا چون زره پوشیده بودند و چون به دلیل زخمی شدن و خون ریزی ضعیف شده بودند نتوانستند از آنجا عبور کنند حضرت طلحه مقابل سنگ نشست و به پیامبر خدا گفت پایتان را روی شانه من بگذارید و با این وسیله پیامبر خدا از آنجا عبور نمود آنجا پیامبر خدا فرمودند : " أوجب طلحة  "  یعنی امروز طلحه بهشت را برای خود واجب نمود.

شهادت طلحه

حضرت طلحه در ایام فتنه و شهادت حضرت عثمان کاملا گوشه گیر بود وقتی حضرت عثمان شهید شد و میان مسلمانان فتنه و اختلاف ایجاد شد ایشان با مشوره حضرت علی  به مکه رفتند در آنجا با مشوره برخی از یاران پیامبر که می گفتند ما نباید در مقابل این جنایت و توطئه (قتل حضرت عثمان) بی تفاوت باشیم به همراه حضرت زبیر و عایشه و .. به طرف بصره رفتند ...

خلاصه جنگ جمل میان حضرت علی و حضرت عایشه و همراهانش اتفاق افتاد . حضرت طلحه در یک گوشه ای بر اسبش سوار بود که تیر ناشناسی آمد و به پایش اصابت نمود بسیاری از تاریخ نویسان نوشته اند که این تیر را مروان به طلحه زد . حضرت طلحه زخمی شد و بر اثر خونریزی از دنیا رفت .

بعد از خاتمه جنگ حضرت علی که بسیار ناراحت و اندوهگین بود میان کشته شدگان جمل می گشت (احتمالا هنگام شب بود چون حضرت علی از ستارگان آسمان سخن می گویند)  که چشمش به جنازه حضرت طلحه افتاد حضرت علی آمد و کنارش نشست و خاکها را از صورتش پاک می کرد و فرمود : رحمة الله علیک أبا محمد یعز علی أن أراک مجدولا تحت نجوم السماء ثم قال إلى الله اشکو عجری ویجری والله لوددت أنی کنت مت قبل هذا الیوم بعشرین سنة.

رحمت خدا بر تو باد ای ابو محمد ، بسیار سخت است برای من که تو را زیر ستارگان اینچنین افتاده ببینم . سپس فرمود: به خدا شکوه می کنم رنجها و نا امیدیهای خودم را . به خدا دوست داشتم بیست سال قبل مرده بودم و این روز را نمی دیدم.

در خطبه 209 نهج البلاغه نیز به این واقعه اشاره شده است به این شکل : 

ومن کلام له علیه السلام

لما مر بطلحة بن عبد الله وعبدالرحمن بن عتاب بن اسید وهما قتیلان یوم الجمل:

لقد اصبح ابو محمد بهذا المکان غریبا! اما والله لقد کنت اکره ان تکون قریش قتلی تحت بطون الکواکب!

 ابومحمد (طلحه) در این مکان، غریب مانده است، بخدا سوگند خوش نداشتم قریش را زیر تابش ستارگان کشته و افتاده بینم،

حضرت طلحه را در بصره دفن نمودند .

بعد از دو سه سال کسی خواب دید که طلحه می گوید قبر مرا جابجا کنید زیرا آب به قبر من نفوذ نموده و من اذیت هستم. آن شخص که خواب دیده بود خواب خود را با امیر بصره عبدالله بن عباس که از جانب علی آنجا حکومت می کرد در میان گذاشت . عبدالله بن عباس دستور داد خانه ای به ده هزار درهم خریداری کردند سپس قبرش را شکافته و او را بیرون آوردند جسدش مثل روز اول دفن کاملا سالم بود فقط یک قسمتی که داخل آب بود کمی کبود شده بود . عبدالله بن عباس او را داخل همان خانه دفن نمود.

بعدها مرقد طلحه و همینطور مرقد زبیر که در وادی السباع است توسط کسانی به شکل مجلل ساخته شدند دو سه سال قبل در جریان جنگهای مذهبی که در عراق جریان دارد مرقد این دو صحابی توسط افراد متعصب منفجر شد که از اندازه خسارات وارده اطلاعی در دست نیست.

احادیث وارده در فضیلت این بزرگوار

وقال الترمذی حدثنا أبو سعید الأشج ثنا أبو عبد الرحمن بن منصور العنزی اسمه النضر ثنا عقبة بن علقمة الیشکری سمعت علی بن أبی طالب یقول سمعت أذنای رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول طلحة والزبیر جارای فی الجنة وقد روى من غیر وجه عن علی أنه قال إنی لأرجو أن أکون أناوطلحة والزبیر وعثمان ممن قال الله ونزعنا ما فی صدورهم من غل إخوانا على سرر متقابلین.

ترمذی روایت نموده که حضرت علی فرمودند: گوشهایم شنیدند که پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند : طلحه و زبیر هسایگان من هستند در بهشت .

و حضرت علی فرمودند : من امیدوارم که من و طلحه و زبیر و عثمان از مصداقهای این آیه قرار بگیریم که خداوند فرموده : وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ( ترجمه : هر گونه غلِّ [= حسد و کینه و دشمنى‏] را از سینه آنها برمى‏کنیم (و روحشان را پاک مى‏سازیم)؛ در حالى که همه برابرند، و بر تختها روبه‏روى یکدیگر قرار دارند.)

پیامبر خدا صل الله علیه و سلم به حضرت طلحه در جنگ احد  " طلحه الخیر " و در جنگ تبوک " طلحه الفیاض " و در جنگ حنین " طلحه الجود " لقب دادند که همه اینها دلالت بر سخاوت و بخشندگی وی دارد.

حضرت طلحه یکی از ده یار بهشتی (عشره مبشره) به شمار می روند.

می گویند : در جریان خلافت حضرت علی اولین کسی که با ایشان بیعت کرد حضرت طلحه بود برخی از مردم که عادت به تفاول و این چیزها داشتند گفتند : انا لله و انا الیه راجعون بیعت علی تکمیل نخواهد شد به دلیل آنکه اولین دست که در دست وی قرار گرفت فلج بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد